زمان :جمعه..سوم محرم...سال 61 هـ

مکان:سرزمین نینوا//کــــــربلا

امروز عمر بن سعد با یه لشکر 4000 نفره از مردم کوفه وارد نینوا میشن...مردم کوفه!!!!اینا همونایی نیستن که به

امام نامه نوشتن و گفتن بیا که ما تنهاییم و پیشوایی نداریم؟؟؟الان 4000 نفره دارن میرن بدرقه امامشون یا...

یه جا خوندم عمر از امام حسین میپرسه چرا اومدین اینجا؟؟؟امام می فرمایند:من اومدم چون مردم خودتون برام

نامه نوشتن و گفتند بیا..اگر نمیخوان برمیگردم...عمر همونجا میگه امیدوارم خدا منو از جنگ با امام دور کنه...


امروز امام (ع)قسمتی از زمین نینوا رو از اهالی اونجا به قیمت 60000 درهم خریداری کردن که همون جایی که

امروز قبر ایشون هست..میگن امام از اهالی اونجا خواسته که مردم رو برای زیارت راهنمایی و تا سه روز مهمان

کنن..

قربونتون برم آقا که همون لحظه هم به یاد شیعیانتونید...قربون دلتون..قربون بزرگیتون


در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.
اول: حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر می‌‌ایستد.
خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.
هزینه انتخابش را می‌‌دهد
و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.
از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌

دوم: یزید
همه را تسلیم می‌خواهد.
مخالف را تحمل نمی‌‌کند.
سرِ حرفش می‌‌ایستد.
نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.
بی‌ آبرویی را به جان میخرد
تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد

سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.
هم خدا را می‌خواهد هم خرما،
هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت.
هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را.
هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را.
نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی.
هم آب می‌خواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است
که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد.
نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی

ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...


#دکتر_علی_شریعتی


التماس دعا و تفکر...